با مداد رنگي روزه آمدنت را نقاشي ميکنم
و جاده هاي رفتنت را خط خطي.
کسي براي من نيست
بيا غلط هاي زندگيم را به من بگو و زير اشتباهاتم را خط بکش
بودنت مثل دريايي مرا در بر ميگيرد
آنجا که تو هستي ماهي ها هم نميتوانند بييند چه رسد به من...
کدام صبح ميايي؟
کدام چمدان ماله توست؟
کدام دست تو را به من ميرساند؟
کدام روز مال من ميشوي؟
بيا که درد دلم را فقط تو ميفهمي...